گروه هنری هفت آسمان
داشتم با آبرنگ نقاشی میکردم که یه ایده خوب به ذهنم رسید.
ترکیب رنگ های قشنگ آبرنگ با شعر های زیبا!
نیاز به شابلون شعر داشتم...خیلی زیاد گشتم، پیدا نکردم.
تک و توک هم که پیدا می شد اونقدر بیکیفیت بود که به کارم نمیومد.
دست دختر سه سالم رو گرفتم و آستینامو زدم بالا و رویامو ساختم.
برای اسمشم تفالی زدم به حضرت حافظ…
“گفتم دعایِ دولت او وِردِ حافظ است
گفت این دعا ملائکِ هفت آسمان کنند”
راه پرتلاطم و سختی رو گذروندیم تا به لطف و محبت شما هنرمندان معتبر شدیم.
و کم کم هفت آسمان بزرگتر شد…